برای طولانی بودن عذر میخوام ولی حتما به مشاوره نیاز دارم
سلام. دختری درونگرا هستم و بسیار منزوی. از پارسال افسردگی شدیدی گرفتم به طوری که خواب منظمی نداشتم حتی ممکن بود تا 2 یا 3 روز بیدار باشم. هرماه یکبار میرفتم حمام با اینکه وسواس شدید داشتم و الان هم دارم. غذا کم میخوردم یا اصلا نمیخوردم. چند ماه خودمو تو اتاقم حبس کرده بودم فقط مدرسه میرفتم و میومدم با بستگان ارتباط نداشتم حتی مادربزرگم که خیلی بهم نزدیکه. هر وقت مهمون میومد خودمو میزدم بخواب حتی اگر عید دیدنی بود. پدر مادرم با خواهر کوچیکترم وقتی سفر میرفتن من خودمو تو خونه حبس میکردم. تقریبا 10 ماه فقط مدرسه میرفتم و خونه می اومدم. کلا حالم از ادما بهم میخورد وقتی میرفتم تو اجتماع استرس شدید میگرفتم. عادم سیاسی ای بودم و کاملا اخبار همه جارو میگرفتم به طوری که از اتفاقات اطرافم حالم بد میشد. و اینو بگم که از پدرم هم خوشم نمیومد با اینکه خانوادم چیزی برام کم نذاشتن و سعی میکردن مشکلمو حل کنم من دست رد میزدم. تمام روز تو اتاقم بودم یعنی تقریبا 24 ساعته شبها وقتی که همه خواب بودن میرفتم بیرون کارامو انجام میدادم. یعنی در طول روز پدرمو نمیدیدم فقط ارتباط کمی با مادرم داشتم. دختر ساکت و گوشه گیری ام همچنین بیشتر اوقات تو فکر و خیالم. فقط اخبار رو پیگیری میکردم و وقتی به اینترنت دسترسی داشتم همه جا میرفتم حتی چیزایی میدیدم یا میخوندم که خوشم نمیومد. چون من دوست داشتم همه چیرو بفهمم. کلا من با فکر و ذهنم درگیر بودم که اتفاقی افتاد و دیگه بعضی از چیزها که در ذهنم بود رو رها کردم. تصمیم گرفتم سیمکارت داشته باشم تا با دوستام در ارتباط باشم که کم کم به فضای مجازی و تلگرام و اینستا و غیره وارد شدم. کلا تغییر کردم و ادم سابق نشدم. با همه در ارتباط بودم کلا با دوستام میرفتم بیرون و حتی در پوشش هم از رنگ های شاد مثل صورتی استفاده میکردم قبلا مشکی میپوشیدم. بخاطر ارتباط با دیگران کمی از انزوا بیرون اومدم و اینو بگم که بعداز تغییراتی که در من ایجاد شد مادرم منو برد به یک روانپزشک و تا الان هم هنوز میرم. کمی از وسواسیم کم شده با اشتهام هم خوبه شده که ناراضی ام نمیدونم چرا قبلا 45 کیلو بودم 20 کیلو اضافه کردم نمیدونم دوست دارم به شرایط قبل برگردم. قبلا سطح تحملم به شدت بالا بود الان همش عجله دارم کاملا خونسرد بودم الان خیلی عصبانی میشم دوست دارم تو خودم باشم و با این ارتباط کمی که با معدود دوستهام هم دارم میخوام کمتر بشه. کلا بی حوصله تمام روز برام سریع میگذره فقط پای تلوزیون و فضای مجازی ام و میخورم و میخوابم. حتی حوصله بحث کردن و فکر کردن هم ندارم. حتی نمیتونم از جام بلند شم کلا همیشه بی حوصله و خسته ام که میدونم ارتباط هایی به اختلال خوابم هم داره که قرص هامو هم میخورم ولی خوب نمیشم. نمیدونم برای سال بعدیم چیکار کنم نهم میشم برای انتخاب رشته علایقمو پیدا نکردم نمیدونم چه رشته ای برم و شغلم چی میشه از قضا هم مدرسه غیرانتفایی سطح بالا هم ثبت نام کردم ولی الان که فکرشو میکنم اصلا حوصله و اراده درس خوندن هم ندارم. و اینو بگم که تو این مدت کلا در پوچی و خستگی به سر میبرم نمیدونم چیکار کنم زمان خیلی زود میگذره و من هیچکاری نکردم. برنامه ای ندارم نمیدونم هدفم چیه البته الان کم کم دارم به افسردگی ای که قبلا داشتم بر میگردم فقط روزارو میگذرونم همین و میدونم دارم وقت تلف میکنم نمیتونم خودم تو شرایط وفق بدم یعنی از این تغییرات پی در پی خوشم نمیاد میدونم منطقی نیست ولی باش کنار نمیام.....شرمنده طولانی شد من حتما به مشاوره نیاز دارم البته به صورت انلاین چون نمیتونم به روانپزشکم بگم کلا نمیخوام خانواده م بفهه. تشکر